ریاست محترم سازمان نظام پزشکی ایران من به اعتراض شما معترضم!

روز گذشته نامه ای اعتراضی خطاب به رییس نظام پزشکی نوشتم که در روزنامهٔ شهروند منتشر شد. طبعا بدلیل خلاصه گویی و امکان انتشار نامه در روزنامه راجع به سختی کار پزشکان در برخورد با فرهنگ غلط و رفتارهای زنندهء بخشی از مردم و بیماران ننوشتم.

رياست سازمان نظام پزشكي ايران، در خبرها خواندم که به پخش سریال «در حاشیه» به دلیل ترویج بي‌اعتمادی بیماران نسبت به پزشکان اعتراض کرده‌اید و برای تجمع اعتراضی پزشکان فراخوان داده‌اید.
من به‌عنوان عضوی از نظام درمان و سلامت ایران که هم در فضای داخل از ایران تحصیل و کار کرده‌ام و هم در خارج از ایران در محیط‌های دانشگاهی و تحقیقاتی مشغول بوده‌ام، با خواندن چنین فراخوانی و چنین نامه اعتراضی، نه‌تنها متاسف شدم بلکه به چنین رویکردی اعتراض دارم.
بدون‌شک اقدام شما در مقام مسئول این سازمان و در راستای صیانت از شأن و جایگاه پزشکان خادمی بوده است که برای سلامت بیماران همواره تلاش کرده‌اند اما ‌ای‌کاش به جای انکار وجود معضلات موجود در نظام درمانی ایران و حذف و نادیده گرفتن انتقادات که می‌تواند به صورت اغراق‌آمیز و طنز عنوان شود، آستانه تحمل خود را بالا می‌بردیم و به فکر پیدا کردن مشکلات موجود در نظام سلامت و درمانی که خود به شدت بیمار است، می‌پرداختیم.
مسلما کسی منکر زحمات و تلاش‌های پرسنل درمانی کشور ازجمله پزشکان عمومی و متخصص نیست و به‌عنوان عضوی از این مجموعه، کاملا واقف به مصائب و دشواری‌های پیمودن مسیر بغرنج تحصیلی و حرفه‌ای پزشکی هستم و بخشی از مشکلات موجود در نوع رابطه پزشک – بیمار را نیز از جانب بیماران و مراجعین به مراکز درمانی می‌دانم.
اما نقدهای بسیاری هم به نحوه نظارت بر عملکرد پزشکان، به نوع برخورد و رعایت اخلاق پزشکی و حقوق شهروندی بیماران، به رویه و رویکرد پدرسالارانه نظام درمانی ایران که پزشک خود را قیم و مالک جان بیمار می‌داند، به نقص‌های موجود در سیستم ارجاع و درمان بیماران، به میزان درآمد و حقوق دریافتی پزشکان در مراکز دولتی و تعرفه‌های پایین که منجر به آفت
«زیر میزی» شده است، به نحوه بسیار غلط پذیرش دانشجویان پزشکی در دانشگاه‌ها که صرفا براساس نمره کنکور است و نه ویژگی‌های شخصیتی و مهارت‌های بین فردی و رفتاری، به عدم وجود امکانات کافی در شهرهای کوچک، روستاها و ده‌ها مثال دیگر از وجود ناهنجاری‌های متعدد در این مجموعه وجود دارد که می‌توان اشاره کرد.
بدون‌شک نظام سلامت و درمان از مهم‌ترین ارکان هر جامعه‌ای است که تحت‌تأثیر مستقیم شرایط اقتصادی، اجتماعی و همچنین سیاسی آن جامعه شکل می‌گیرد. در نحوه عملکرد و کارآیی نظام سلامت هم عوامل متعددی دخیل هستند که درنهایت این میزان رضایت یا عدم رضایت عمومی است که موفقیت نظام درمانی را معین می‌کند.
واقعیت این است که آنچه باعث بي‌اعتمادی بیماران نسبت به تیم درمانگر می‌شود
پخش شدن یک یا چند سریال از صداوسیما نیست، بلکه آنچه که اعتماد مردم را خدشه‌دار می‌کند نوع تجربه‌ای است که پس از مراجعه به بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها و مطب‌های پزشکان به دست می‌آورند.
البته میزان رضایت عمومی مردم از یک سو و از سوی دیگر میزان رضایت شغلی پرسنل شاغل در سیستم بهداشت و درمان یک کشور، دارای رابطه‌ای متعاقب و دوطرفه است.
براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) یک نظام سلامت با عملکرد مناسب نیاز به یک مکانیسم قدرتمند مالی، نیروی کار مجرب با درآمد خوب، اطلاعات و معلومات قابل اعتماد جهت اخذ تصمیمات بهینه مدیریتی و سیاسی و درنهایت تجهیزات، امکانات و تکنولوژی پیشرفته برای ارایه خدمات درمانی دارد.
قطعا نباید فراموش کرد که اجزای
تشکیل دهنده نظام سلامت و خدمات درمانی محدود به پرسنل پزشکی و پیراپزشکی نیست بلکه می‌توان نظام سلامت را مثلثی دانست که یک ضلعش را پرسنل آن، یک ضلعش را دانشگاه‌ها و بیمارستان‌های آموزشی و مراکز تحقیقاتی و آموزش دهنده و ضلع سومش را مردم و بیماران تشکیل می‌دهند.
در مرکز این مثلث نیز نهادهای مدیریتی و سیاست‌گذاری ازجمله سازمان نظام پزشکی ایران قرار گرفته‌اند که می‌توانند مستقیما بر بهبود عملکرد هرکدام از اضلاع فوق اثرگذار باشند.
و البته در تشکیل نظام سلامت با کارآیی بالا و جلب رضایت عمومی تمام اجزای فوق نقشی کلیدی برعهده دارند و نمی‌توان تنها به یک بخش آن، یعنی پرسنل پزشکی تمام نقد را وارد کرد. اما انتظار می‌رود که به جای درخواست حذف یک سریال تلویزیونی، حتی اگر اجحاف و اغراقی هم در آن صورت گرفته باشد، با رویکردی انتقادپذیر به قبول وجود ناهنجاری‌ها بپردازیم و درجهت رفع مشکلات و بهبود وضع نظام سلامت و درمان مطالعه، برنامه‌ریزی و اقدام کنیم. با انکار آنچه منجر به تولید یک بي‌اعتمادی عمومی و بعضا‌ غیرمنصفانه نسبت به جامعه پزشکی ایران شده است نمی‌توان اعتماد را به افکار عمومی بازگرداند.

چند نکته راجع به بیماریهای روانپزشکی

دیروز مطلبی نوشتم راجع به خلبان و افسردگی که وسط یه جلسه و با گوشی مبایل و باعجله و ناقص بود و جا داره چند نکته را توضیح بدم و اصلاح کنم.
۱) هنوز انگیزه و احتمال وجود بیماری اعصاب (Mental Disorder) کمک خلبان قطعی نشده و من بعد از خواندن مقالهء «دیلی میل» از واژه های خودکشی و افسردگی استفاده کردم که باید تامل و صبر بیشتری میکردم.

۲) برخلاف باور عموم،‌ افراد افسرده و حتی اسکیزوفرن در اغلب موارد خطرناک نیستند و کلا کمتر از ۵ درصدشان رفتار خشونت آمیز خطرناک دارند که معمولا نسبت به دوستان و نزدیکانشان صورت میگیره (احتمالا هم بخشی از خشونت خانگی را تشکیل میده).crime

۳) تحقیقات زیادی دربارهء‌ ارتباط بیماریهای اعصاب و خشونت صورت گرفته. بدلیل دشوار بودن اجرای این تحقیقات، و همچنین اختلاف در تعاریف خشونت و بیماری، نتایج متفاوتی بدست آمده. اما در تمام تحقیقات نقش سوء مصرف مواد، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، و اختلالات شخصیتی مهم ارزیابی شده.
اگر تعریف بیماریهای اعصاب را گسترده و شامل انواع اختلالات شخصیتی از جمله اختلال شخصیی ضد اجتماعی و مصرف مواد (به عنوان یک بیماری) بدانیم، بین ۸۰ تا ۹۰ درصد کسانی که رفتار خشونت آمیز دارند مبتلا به یک بیماری روانپزشکی هستند. (رجوع به مقاله اول در کامنتها). اختلال شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial Personality Disorder) در بین ۶۰-۸۰ درصد زندانیان قابل تشخیص است.

۴) هدف اصلی متن روز گذشته،‌ اشاره به نگاه غلط جوامع، رسانه ها و حتی دولتها به بیماریهای اعصاب و روان بود. اینکه افراد «بیمار» با ملاکهای اخلاقی خوب و بد قضاوت و مجازات میشوند. با القاب شیطان صفت و توهین و دشنام آنها را از آنچه هستند منزوی تر و آسیب پذیرتر میکنند. اینکه به جای روشهای جزایی رایج باید بر روی پیشگیری و تشخیص و درمان این اختلالات هزینه کرد. (رجوع به مقالهء‌ دوم در کامنتها)

۵) فراموش نکنیم که اکثریت مبتلایان به بیماریهای اعصاب و روان،‌ اقدام به جرم و خشونت نمیکنند و نباید به چنین ذهنیتی دامن زد. درواقع احتمال قربانی خشونت شدن این بیماران بیشتر هم هست.

۶) کسی که سکتهء قلبی میکنه، به دلیل اختلال ایجاد شده در قلب دچار عوارض قلبی و احتمالا مرگ میشه.
کسی که از بیماری اعصاب و روان رنج میبره، دچار طیف گسترده ای از عوارض در رفتار، قضاوت، بینش، تصمیم گیری و… میشه.
بسیاری از اختلالات اعصاب و روان،‌ بیماریهای مزمن و بشدت عود کننده هستند. مراقب رفتارها و قضاوتها و واکنشهای خودمون در مقابل عوارض رفتاری ناشی از بیماریهای اطرافیانمون باشیم.

۷) تابوی بیمار اعصاب بودن هنوز در خیلی از جوامع شکسته نشده چرا که بیمار نه تنها خود را آسیب پذیر و دچار ضعف تلقی میکنه، بلکه جامعه هم بیماری وی را جدی نگرفته و با انواع قضاوتها و برچسبها و واکنشهای غلط روند هراس و گریز از بیماران اعصاب و روان را تشدید میکنه.
بطور مثال بسیاری از عاملین جرمها از جمله خشونت خانگی، دچار اختلالات روانپزشکی هستند. اما جامعه بجای نگاه بیمار محور دست به مجازات و سرکوب میزنه. مثال اخیر همین «فرزاد حسنی» است که هجمهء رسانه ای و افکار عمومی صرفا بقصد کُشت وارد عمل شد. اما کسی نپرسید فرزادهای بیمار چگونه درمان شوند؟ با تحقیر و تهدید؟ (مقالهء سوم در کامنتها)

۸) همهء افراد در مقطعی از طول حیات خود به نوعی از اختلالات اعصاب و روان دچار میشوند. این یک اصل عمومی است. هیچ کس ایمن نیست. حتی شما دوست عزیز.

۹) بخصوص از دوستانی که مطلب قبلی را بازنشر (همرسانی؟؟) کردند خواهش میکنم این متمم را هم بازنشر کنند تا مبادا سهواً نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی کرده باشم.

داستان علی ماند و حوضش

این مطلب را برای صفحهء فیسبوکی ضرب المثل ها تهیه کردم که اینجا هم مینویسم

واعظی بر منبر بود و نطق میکرد. بحث به موضوع لواط رسید و پس از آنکه از عذاب و گناه لواط حسابی صحبت کرد گفت: «روز قیامت که میشود، علی (امام اول شیعیان) بر سر حوض کوثر خواهد ایستاد و به کسانی که لواط نکرده باشند علی ماند و حوضشاز آب کوثر خواهد داد.»
کسی از پای منبر برخاست و گفت: «ای شیخ! پس علی خواهد ماند و حوضش! خودش بریزد و خودش بنوشد.»

۱* این مثل را در مواردی بکار میبرند که کسی در انجام کاری با اینکه در آعاز همراه و دستیار بسیار داشته، اما در آخر تنها می ماند، یا نسبت به کسی گویند که دوستان خود را آزار میدهد و همه از اطراف وی دور میشوند و تنهایش میگذارند.

۲* لواط تعاریف متفاوتی در فقه اسلام و در قوانین غیراسلامی دارد. در انگلیسی لواط را سودامی sodomy گویند که شامل هرگونه سکس مقعدی یا دهانی و سکس با حیوان و حتی گاهی سکس با جنس مخالف اگر هدفش تولید مثل نباشد میشود.
واژهء لواط از داستانی برگرفته شده که ابتدا در تورات به آن اشاره شده راجع به شهرهای سدوم و گموراه بوده که بدلیل گناه در آتش میسوزند و سنگ میشوند. واژهء sodomy از نام شهر سدوم گرفته شده. در قرآن پیامبر این قوم لوط نام داشته و بیآنکه نامی از شهر سدوم برده شده‌ باشد به داستان قوم «لوط» پرداخته شده.

۳* شواهد تاریخی و باستان شناسی برای صحت این داستان وجود ندارد هرچند برخی شواهد باستانی مبنی بر وجود تمدن و شهر در محلی که منتسب به این داستان است پیدا شده (در کنار رود اردن و در جنوب کنعان)

۴* بر اساس داستان سودام و گموراه، آثار هنری بسیاری از تابلو نقاشی گرفته تا فیلم سینمایی بجا مانده است. بطور مثال فیلم زیر به داستان این دو شهر میپردازد
http://www.imdb.com/title/tt0056504/

۵* از نظر تعریف و ماهیت، همجنسگرایی با همجنسبازی و بچه بازی متفاوت است. همجنسبازی شامل آزار، زور، تجاوز و تعدی به همجنس است. بچه بازی یا پدوفیلی به ایجاد رابطه جنسی با بچه (فارغ از جنسیت) گویند که هر دو جرم میباشند.
همجنسگرایی یک گرایش جنسی است که از نظر بیولوژیکی در اکثر جانداران دیده شده و از نظر اکثر سازمانهای آکادمیک و ارگانهای جهانی مثل WHO و انجمن روانپزشکان آمریکا و اروپا و… بیماری محسوب نمیشود.

۶* در تمام ادیان ابراهیمی، لواط (که مشخص نیست همجنسگرایی بوده یا همجنس بازی/تجاوز/پدوفیلی یا سکس با حیوان) گناه کبیره است. در حال حاضر در حدود ۷۸ کشور (از ۱۹۳ کشور)‌ همجنسگرایی غیرقانونی است و در ۷ کشور با مجازات اعدام (ایران، عربستان، یمن، سودان، مائوریتانیا و بخشهایی از نیجریه و سومالی) همراه است. در ۴۰ کشور از این ۷۸ کشور، همجنسگرایی خانمها جرم محسوب نمیشود.
در سال ۲۰۱۰ فیجی آخرین کشوری بود که همجنسگرایی را قانونی کرد و در سال ۲۰۱۳ هند آخرین کشوری بود که همجنسگرایی را پس از ۴ سال قانونی کردن آن مجددا غیرقانونی اعلام کرد.

۷* براساس آثار باستانی و تاریخی همواره در طول تاریخ شهرها یا سرزمینهایی بوده اند که رابطهء بین دو همجنس در آنها عادی بوده است. در سال ۱۷۹۱ فرانسهء‌ انقلابی اولین کشور غرب اروپا است که همجنسگرایی را از حالت غیرقانونی در می آورد.
در حال حاضر در ۱۷ کشور دنیا و در اغلب ایالات آمریکا ازدواج همجنسها بصورت قانونی انجام میشود.

پزشک، درمانگر است یا مالک جسم و جان بیمار؟

از سمت میز رو به در ورودی:
بیمار: سلام آقای/خانم دکتر. میخواستم ببینم جواب آزمایشم چی شد.
دکتر: متاسفانه شما سرطان دارید و باید به این مرکزی که معرفی میکنم مراجعه کنید و فورا برای شیمی درمانی اقدام rude-doctorکنید.
بیمار: ولی من نمیتونم عوارض شیمی درمانی را تحمل کنم.
دکتر: چارهء دیگه ای نیست.
بیمار: آخه همسرم توی اینترنت خونده بود که درمان جایگزین هم برای این بیماری من هست.
دکتر: پس اینجا اومدی چیکار؟‌ برو پیش همون همسرت درمان بشو. همین که من گفتم. توی کار پزشک هم دخالت و فضولی نکن….

از سمت در ورودی رو به میز:
بیمار: سلام آقای/خانم دکتر. میخواستم ببینم جواب آزمایشم چی شد.
دکتر: متاسفانه شما سرطان دارید. این درمانها و گزینه هایی که براتون توضیح میدم وجود داره که هر کدوم مزایا و معایب خودش را داره.
بیمار: من که حالیم نیست. شما هر جور صلاح میدونید.
دکتر: خوب من براتون تمام گزینه ها را بزبان ساده توضیح میدم. ولی این شما هستید که باید انتخاب کنید.
بیمار:‌ من انتخاب کنم؟؟ پس من پول ویزیت واسه چی دادم؟ پس شما اینجا چیکاره ای؟ خودم میرفتم میخوندم تصمیم میگرفتم دیگه….

متاسفانه در نظام بهداشت و درمان ایران، از هر دو سو که به ماجرا بنگری، ایرادات فراوانی وجود دارد. چه از نحوهء برخوردهای تند و زشت و خداگونهء پزشک با بیمار، و چه با رفتارها و توقعات و فرهنگ بیماران نسبت به پزشک و تیم درمانگر.

در این نظام درمانی، که هنوز بصورت سنتی و پدرسالارانه است، پزشک خود را قیم بیمار میداند و در نقش آسکِلِپیوس (خدای درمانگر در اساطیر یونان) قرار میگیرد.
نه میتوان از او سوال بیجا پرسید و نه میتوان با او بحث کرد. او در این حیطه تخصص دارد و بیمار یک فرد نادان در این زمینه است. پس پزشک اختیار جان و جسم و سلامت بیمار را بدست میگیرد و تنها اوست که صلاحیت تصمیم گیری در روند تشخیص و درمان بیمار را دارد. چنین نگاهی بیش از ۵۰ سال است که در سیستم درمانی غرب از بین رفته است.
اما از سوی دیگر، فرهنگ بیمار در ایران هم انتظار دارد که تصمیم و توصیهء نهایی از جانب پزشک باشد و به اصطلاح حرف آخر را پزشک بزند. از نگاه فرهنگ غالب بر مردم در ایران، این پزشک است که باید بواسطهء تخصصش و بعضا بخاطر هزینه ای که بابت درمان دریافت میکند، تصمیم گیرندهء‌ نهایی باشد.

اما آنچه در نظام مدرن درمانی در کشورهای پیشرفته وجود دارد کاملا با این رویه متفاوت است. مفهوم خودمختاری یا autonomy در اخلاق پزشکی و قوانین بشدت مورد توجه قرار گرفته و پزشک بیشتر نقش راهنما و آموزش دهنده را برعهده دارد تا بیمار بتواند پس از دریافت اطلاعات لازم از سوی تیم درمانگر خود تصمیم به انتخاب نوع درمان بگیرد. درواقع این بیمار است که صاحب جسم خود میباشد و باید نحوهء درمان و زندگی خود را انتخاب کند. حتی در مواردی که یک بیمار قلبی، رژیم پرچرب و نمک را انتخاب میکند و سیگار میکشد، پزشک تنها موظف است که بیمار را از خطرات ناشی از این رفتار آگاه کند ولی در نهایت به حق انتخاب و خودمختاری بیمار احترام بگذارد.

در مثال اولی که ابتدای نوشته آوردم، اگر چنین ماجرایی در بسیاری از کشورهای غربی رخ دهد نتیجهء آن چیزی جز شکایت علیه پزشک نیست و این نه فقط بدلیل رفتار بد با بیمار،‌ بلکه حتی بخاطر انتخاب بدون مشورت نوع درمان است.

در مثال دوم هم مشکل اینجاست که این نوع نگاه و فرهنگ در جامعهء‌ ایران کاملا فراگیر است و بیمار هم همیشه طلبکار پزشک است و از پزشک انتظار دارد که قاطعانه یک نوع درمان را برای او انتخاب کند.

پینوشت) جالبه که مقولهء autonomy در ویکیپدیای فارسی فقط راجع به سیاست تعریف و ترجمه شده حال آنکه مفهوم آن بسیار گسترده تر و فراگیرتر است.
برای مطالعهء بیشتر در این زمینه:
http://missinglink.ucsf.edu/lm/ethics/Content%20Pages/fast_fact_auton_bene.htm

برای دسترسی به 11019_2006_Article_9000.pdf کلیک کنید

http://en.wikipedia.org/wiki/Medical_ethics#Autonomy

ارگاسم و ده نکته ای که شاید نشنیده باشید

اُرگاسم در زبان فارسی ترجمه و معادل مناسبی ندارد. ریشه‌ی این کلمه اورگاسموس و برگرفته از زبان یونانی و به معنای «به اوج هیجان رسیدن» است. در اکثر لغتنامه های فارسی برای ترجمه‌ی ارگاسم از عبارت «اوج لذت جنسی» یا » به اوج لذت جنسی رسیدن» استفاده شده است که  ترجمه ای کامل یا روان برای استفاده در متن نیست. بهمین دلیل در این نوشته از همان کلمه‌ی انگلیسی ارگاسم استفاده کردم.

7932E123-3218-4C91-893E-2BB51A94FE28_w640_r1_s_cx0_cy8_cw0
۱- ارگاسم در واقع یک واکنش (رفلکس) در سیستم اعصاب است که مثل سایر رفلکسهای عصبی غیرارادی و خودکار میباشد. دوره ی پس از ارگاسم شامل حالاتی از جمله ریلکس شدن و ترشح هورمونهای مختلفی در بدن مثل هورمون اندورفین است که یک شبه مخدر درونی بوده و دارای ساختار شیمیایی مشابه مورفین است و به عنوان نوعی مسکن و آرام بخش عمل میکند. باور عمومی بر این است که این مرحله‌ی آرامش در زنان وجود ندارد چراکه میتوانند چندین ارگاسم پیاپی داشته باشند اما برخی منابع علمی گزارش میکنند که زنان هم مانند مردان دارای مرحله‌ی تحریک ناپذیری بعد از ارگاسم هستند.

۲- اگرچه ارگاسم اغلب در زنها از طریق تحریک کلیتوریس و در مردها با تحریک آلت جنسی اتفاق می افتد اما بطور کلی برای به ارگاسم رسیدن الزاماً نیاز به اندام و فعالیت جنسی نیست. بطور مثال در بیماران قطع نخاعی معمولاً ناحیه ای بالاتر از محل قطع نخاع بشدت تحریک پذیر میشود و از طریق تحریک فیزیکی آن ناحیه یا حتی بدون هیچ تحریکی میتوانند به ارگاسم برسند. همانطور که گفته شد ارگاسم یک رفلکس غیرارادی و خودکار سیستم عصبی همانند ضربان خودکار قلب و تنفس است و با تحریک شدن این سیستم عصبی، حتی بدون تماس با اندام جنسی، میتواند اتفاق بیافتد. ارگاسم الزاماً‌ از طریق تحریک فیزیکی رخ نمیدهد و گاهی حتی محرکهای روانی و ذهنی هم میتوانند منجر به ارگاسم شوند. حتی در یک مورد خاص دیده شده که زنی فقط از طریق مسواک زدن، بدلیل تحریک شدن سیستم عصبی مربوط به این پدیده دچار ارگاسم میشده است(۱). بهرحال ارگاسم در مردان اغلب از طریق تحریک آلت تناسلی یا تحریک پروستات اتفاق می افتد اما در زنان جدای از عمل جنسی،‌ تحریک نقاط خاص بدن و یا حتی تحریک الکتریکی واژن میتواند منجر به ارگاسم شود(۲).

۳- جنین در رحم مادر، خودارضایی میکند و حتی دچار ارگاسم میشود. اگرچه ثابت شده که در طول دوران بارداری هم جنین دختر و هم جنین پسر خودارضایی میکنند، این فقط جنین پسر است که از طریق مطالعات اولتراسوند (سونوگرافی) عمل خودراضاییش ثبت شده است. در یکی از معروف ترین مقاله های علمی در همین زمینه، بوضوح حرکت دست جنین هنگام گرفتن آلت خود و انجام خودارضایی نشان داده شده است(۳).
فراموش نکنیم که در مردان ارگاسم به معنای انزال نیست و میتواند بدون انزال نیز اتفاق بیافتد که به آن ارگاسم خشک نیز میگویند. ارگاسم و انزال دو اتفاق فیزیولوژیک مجزا هستند که البته در اغلب موارد همزمان با هم اتفاق می افتند. مردان نسبت به پدیده ی ارگاسم حساسترند و در صورت عدم ارگاسم در حین سکس،‌ دچار شرمساری بیشتری نسبت به زنان میشوند.

۴- ارگاسم حتی میتواند در هنگام مرگ مغزی نیز اتفاق بیافتد. اگر در یک بیمار مرگ مغزی که به دستگاه وصل است و سیستم گردش خون و تنفس کاملی دارد نقطه ای خاص از سیستم عصبی-نخاعی تحریک شود،‌ دستها و پاهای فرد در اغما بدون اختیار به حرکت در می آیند که به آن رفلکس لازارو نیز گفته میشود. همانطور که گفته شد ارگاسم یک رفلکس خاص در سیستم عصبی است و د اثر تحریک این رفلکس ارگاسم اتفاق می افتد حتی اگر بیمار بدلیل مرگ مغزی قادر به لذت بردن از آن لحظه نباشد.

۵-  گفته میشود که بوی مایع منی مردان در رده های سنی مختلف متفاوت است. همچنین گفته شده است که بوی مایع منی در بوی نفس زنانی که طی یک ساعت گذشته سکس کامل داشته اند قابل تشخیص است. برخی معتقدند در برخی افراد ارگاسم منجر به بوی بد دهان میشود.

۶- ارگاسم میتواند باعث قطع سکسکه شود. گزارش شده که در مواردی که سکسکه ی بیمار با درمانهای متداول قطع نشده است،‌ انجام سکس و رسیدن به ارگاسم باعث توقف سکسکه میشود. در مجله‌ی پزشکی کانادا، مقاله ای در این زمینه منتشر شده که در آن به سکسکه کنندگان مجرد پیشنهاد میشود برای درمان سکسکه خودارضایی کنند. البته هنوز بطور دقیق مشخص نیست که ارگاسم از چه مکانیسمی منجر به توقف سکسکه میشود(۴).

۷- بیش از نیم قرن است که دانشمندان در نقاط مختلف جهان مشغول مطالعه‌ی ارگاسم در زنان و مردان بوده اند. از جمله دو دانشمند به نامهای مسترز و جانسون مطالعات گسترده ای بر روی زنان و مردان در مراحل مختلف سکس انجام داده اند. اما همیشه مطالعه‌ی ارگاسم در زنان دشوارتر از مردان بوده چراکه اغلب اتفاقات مرتبط با آن داخل فضای واژن و رحم و دور از دید است. به همین دلیل مسترز و جانسون دستگاهی را اختراع کردند که حاوی دوربینی تعبیه شده بر روی یک آلت مصنوعی و متحرک مردانه‌ بود. آنها از زنان مورد مطالعه خواستند که با این آلت مصنوعی سکس کنند در حالیکه دوربین از فعل و انفعالات درون واژن فیلمبرداری میکرد. مطالعات گسترده ای بر روی ارگاسم حیوانات نیز صورت گرفته ولی بدلیل معضلات فرهنگی و اخلاقی مطالعه‌ی ارگاسم درانسان محدود است و هنوز اطلاعات در این زمینه کامل نیست(۵).

۸- یکی از ابتدایی ترین مسایل در مطالعات ارگاسم، رسیدن به یک تعریف واحد است. تا به امروز بیش از ۲۶ تعریف علمی از ارگاسم ارائه شده که همگی در کتاب روانشناسی بالینی جمع آوری شده است(۶). اختلاف نظر اصلی بر سر نوع رویکرد روانشناسانه، فیزیولوژیک، عصبی، و یا هورمونی نسبت به این پدیده است.

۹- کلیتوریس و نقش آن در ارگاسم زنان مختص به انسان نیست و در برخی حیوانات از جمله تمساح نیز وجود دارد. دلفینها و میمون ژاپنی از جمله پستاندارانی است که گاهی عمل سکس را فقط بدلیل لذت بردن و نه برای تولید مثل انجام میدهند. مثالهای متعدد دیگری از رفتارهای خوشایند جنسی در حیوانات بدون هدف تولید مثل وجود دارد از جمله لیسیدن همدیگر در خفاشها، مالیدن سر شیرهای نر به همدیگر و نیز لمس شاخهای هم در بزهای کوهی. بطور کلی بوسیدن و لمس بینی یکدیگر در بسیاری از حیوانات از جمله فیل های آفریقایی و گورخر های کوهی نیز گزارش شده است. شامپانزه ها بوسه ی دهان به دهان دارند و گونه ی میمون های بونبوس بوسه زبان به زبان (بوسه‌ی فرانسوی) انجام میدهند. همچنین در میمون های بونبوس سکس دهانی و ارگاسم از این طریق نیز رایج است(۷).

۱۰- خودارضایی در حیوانات مذکر و مونث پدیده ای شایع است اما در پرندگان این عمل کمتر دیده میشود. بچه ها خودارضایی میکنند و تنها دلیل آن لذت بردن و حس خوشایند حاصل از آن است. ارگاسم فقط پس از بلوغ اتفاق نمیافتد و در تمام دوران جنینی، نوزادی و خردسالی،‌ کودک با لمس اندام جنسی مشغول شناسایی و همچنین لذت بردن از آن است. یک اشتباه بسیار رایج بین والدین،‌ منع، تقبیح و یا حتی تنبیه کودک از این اقدام است(۸).

منابع:
۱- The Corsini Encyclopedia of Psychology, Volume 2, page 760
۲- http://en.wikipedia.org/wiki/Erotic_electrostimulation
۳- http://www.jultrasoundmed.org/content/6/2/111.citation
۴- http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC2144777/
۵- http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0272735800000696
۶- http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/11497209
۷- http://www.appliedanimalbehaviour.com/article/S0168-1591(09)00048-3/abstract
۸- http://www.sweetliberty.org/issues/bless/kinsey.htm#.VGAk8fnF9ps

اطلاعات پزشکی در اینترنت، معدن طلا یا میدان مین؟

اینترنت و مطالب پزشکیبی شک در دنیای مدرن و در عرصه اطلاع رسانی و گردش و گسترش اطلاعات، اینترنت انقلاب بزرگی ایجاد کرده است. از زمان پیدایش موتورهای جستجوی پیشرفته و شبکه های اجتماعی، دسترسی به اطلاعات تقریباً در هر زمان و مکانی برای عموم مردم فراهم شده است

یکی از عرصه های اصلی که اینترنت نقشی روزافزون در آن بازی میکند، عرصه پزشکی و دستیابی به اطلاعات مربوط به سلامت است. طبق گزارشات منتشر شده در مراکز آماری مختلف در جهان، هفتاد درصد شهروندان کشورهای توسعه یافته مسایل مربوط به سلامت و بیماری خود را در اینترنت جستجو میکنند و جالبتر آنکه برای بسیاری از مردم اینترنت به عنوان اولین منبع دریافت اطلاعات پزشکی حتی پیش از مراجعه به پزشکان گزارش شده است

با توجه به اینکه تا چه حد جستجوی یک عبارت ساده مثل «سرفه‌ی شدید» در گوگل آسان شده است، تعجب آور نیست که بسیاری از بیماران ترجیح میدهند بجای ساعتها رفت و آمد و معطلی در مطب پزشک، ابتدا خود مشکلشان را در اینترنت جستجو کرده، بیماری را تشخیص داده و حتی درمان کنند. پدیده گردش آزاد اطلاعات بشدت متحول شده است و پزشکان نسبت به گذشته بر روند انتشار و انتقال اطلاعات پزشکی به بیمارانشان تسلط و کنترل کمتری دارند. این تغییر الگوی توصیه و آموزش اطلاعات پزشکی به بیماران موجب پیدایش دیدگاههای مختلف و بعضاً متعارضی درباره‌ی نقش اینترنت بعنوان ابزاری برای ارتقای سلامت شده است

گنجینه یا مصیبت؟

اطلاعات پزشکی آنلاین یک تیغ دو لبه است. از یک سو میتواند باعث افزایش آگاهی بیمار و درنتیجه مراقبت و همکاری بیشتر با پزشک شود. از سوی دیگر ممکن است منجر به رقابت با تصمیمات و استراتژیهای درمانی که تیم پزشکی اتخاذ میکنند شود

پرسش و پاسخهای پزشکی موجود در اینترنت میتواند برای بهبود رابطه‌ی پزشک-بیمار که گاه زمان زیادی باید صرف آن شود، نقش تکمیل کننده داشته باشند. بیماران این قابلیت را دارند که پاسخ سوالات مکرر یا فراموش شده خود و همچنین سوالاتی که از پرسیدن آن در مصاحبه حضوری شرمسار هستند را از طریق اینترنت جستجو کنند. همچنین بیماران میتوانند از طریق وبسایتها، وبلاگها و گروههای اینترنتی متنوع با محوریت درمان و سلامت، تجربیات شخصی بیماری خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. تجربیات، شرایط و دیدگاههایی که شاید پزشکان نتوانند در جلسات فشرده در اختیار بیماران قرار دهند. اینگونه اطلاعات به بیمار کمک میکند تا از شرایط خود آگاهتر شده و همچنین احساس تنهایی و انزوای کمتری داشته باشد. این قابلیت بخصوص برای بیماران سالمند یا بیمارانی که قادر به حرکت نیستند بسیار سودمند و حائز اهمیت است. با این حال، اطلاعات پزشکی آنلاین میتواند مشکلات اجتناب ناپذیری هم ایجاد کنند. سازماندهی این اطلاعات در اینترنت کار دشواری است و این بمعنای محدودیت کنترل کیفیت این اطلاعات است

اطلاعات پزشکی ناقص، غیردقیق و یا اطلاعات بدی که بصورت نادرست جمع آوری و ارائه میشوند میتوانند خطرات و عواقب زیانباری بهمراه داشته باشند. ممکن است بیماران به اطلاعات فریبنده و اغراق آمیزی که بسیار هم رایج است براحتی اعتماد کنند. یا در مواجهه با اطلاعاتی که بصورتی افراطی و احساسی داستان سرایی شده اند، تصمیمات پزشکی اشتباهی اتخاذ کنند. اینترنت همچنین میتواند به عنوان بستری برای رواج روشهای درمانی غیرتخصصی و غیرعلمی در قالب و ظاهری علمی ایفای نقش کند. بخصوص در بستر فرهنگی ما که بسیاری مردم متمایل به روی آوردن به درمانهای جایگزین، غیرعلمی، تجربی و بعضاً زیان آور هستند و بعضاً به حرفهای یک دعانویس بیشتر از یک پزشک اعتماد میکنند. اغلب بیماران به دلیل شرایط خاصی که دراند در وضعیت روحی بسیار آسیب پذیری هستند که براحتی میتوانند هرگونه اطلاعات نادرستی که حاوی حسی از امید و غلبه بر بیماری باشد را باور کنند. بعلاوه بدلیل عدم دانش و تخصص لازم، بسیاری از بیماران قادر به نقد و درک و ارزیابی صحیح این اطلاعات پزشکی نیستند و مطالعه‌ی آنها ممکن است منجر به سوء برداشت از متون علمی شود. همگی این عوامل میتوانند به سوء تعبیر، عدم اطمینان خاطر نسبت به روند درمانی، نگرانی و در نهایت سرپیچی از توصیه های درمانی پزشک خود بخصوص وقتی که اطلاعات یافت شده در اینترنت، ولو از سایتهای غیرمعتبر، در تعارض با نظرات پزشک است، منجر شوند

منابع قابل اعتماد

نتایج تحقیقات نشان میدهد که نظر عمومی پزشکان نسبت به وجود اطلاعات پزشکی در اینترنت همراه با تردید است. بسیاری از پزشکان معتقدند که اینرتنت باعث راحتتر شدن توضیح و آموزش مشکلات پیچیده‌ی پزشکی برای بیماران شده است و نیز بر این باورند که استفاده از اینترنت دارای پتانسیل بالایی برای بهبود نتایج درمانی است. اما از سویی دیگر پزشکان نگران بروز دلواپسی و ترس غیرضروری بیماران از بیماری خود هستند، چراکه بسیار محتمل است که با اطلاعات نامرتبط، ناکامل و ناصحیح در اینترنت مواجه شوند و این استفاده‌ی نادرست از منابع پزشکی در اینترنت و در نتیجه درمانهای غیرضروری یا خوددرمانی بیماران منجر به افزایش هزینه های درمانی شود

با این حال و با وجود تمام این نگرانیها اغلب پزشکانی که در یک مطالعه تحقیقاتی در کانادا شرکت کرده اند، دسترسی بیمارانشان به منابع پزشکی اینترنت را فاقد مشکلات بسیار زیاد دانشته و همچنان گفته اند که بیماران پس از دریافت توضیحات کافی و شفاف، توصیه های پزشکان خود را بر منابع اینترنتی ترجیح میدهند. ارجاع صحیح بیماران به منابع بروز و قابل اعتماد در اینترنت یکی از چالشهای جدید پزشکان در مواجهه با این پدیده است. بسیاری معتقدند که پرسنل درمانی از جمله پزشکان باید در طول دوران تحصیل خود با استفاده‌ی صحیح و دقیق اینترنت و نیز دستیابی به منابع معتبر و قابل ارجاع آنلاین آشنا شوند، چرا که این موضوع مستقیماً به سلامت و آگاهی و آموزش بیماران مرتبط است. ارجاع آگاهانه و هدفمند بیماران به منابع تایید شده پزشکی در اینترنت نه تنها مانع آلوده شدن ذهن بیماران به مطالب نادرست میشود، بلکه خود میتواند گامی بزرگ در جهت آموزش عمومی سلامت و بهداشت برای اعضای جامعه تلقی شود

اگرچه بسیاری از بیماران خود در مواجهه با منابع اینترنتی محتاط بوده و نگران دسترسی به منابع قابل اتکاء هستند، متاسفانه اغلبشان برای تایید اطلاعات و اطمینان از نحوه خود درمانیشان با پزشک خود مشورت نمیکنند. بسیاری بیماران نگران این هستند که پزشک این عمل را یک نوع اهانت، به چالش کشیدن، رقابت یا زیرسوال بردن تلقی کند. در دنیای پزشکی مدرن نگرش نوین درمانی بر برقرای یک دیالوگ شفاف و دوطرفه بین پزشک و بیمار راجع به اطلاعات پزشکی در اینترنت تاکید دارد و این گفتگو به عنوان بخشی از مراحل مصاحبه و درمان بیماران توصیه میشود

آماده باشیم

چه بخواهیم و چه نخواهیم، با گسترش چشمگیر استفاده از اینترنت از این پس پزشکان بطور مکرر با بیمارانی مواجه خواهند شد که از منابع پزشکی آنلاین استفاده کرده اند. در عصر ارتباطات پزشکان نباید نقش بسیار کلیدی اینترنت در انتقال اطلاعات خوب و بد درمانی به بیماران را نادیده بگیرند و آنرا انکار کنند.

هنوز اغلب پزشکان در کشورهای مختلف معتقدند که تیم حرفه ای و متخصص درمانی باید به عنوان تنها تنظیم کننده و ارائه دهنده‌ی اطلاعات سلامت به بیماران باشد، به همین جهت این موضوع بسیار حائز اهمیت است که پزشکان از نحوه و میزان استفاده‌ی بیمارانشان از منابع اینترنتی اطلاع داشته باشند. دیگر بیماران تنها تحت تاثیر توصیه ها و آموزشهای پزشکان خود نیستند و اطلاعات پزشکی موجود در اینترنت آنها را در مواجهه با روشهای درمانی جایگزین و ثانوی، دیدگاههای فرعی راجع به مسایل پزشکی و همچنین منابع بسیار گسترده ای از دانش پزشکی قرار میدهد که در بسیاری از موارد میتواند منجر به گمراهی، سردرگمی و نگرانی بیماران شود

پرسنل خدمات درمانی در حال ورود به دنیای جدید پزشکی هستند، جایی که در آن پزشکان در قبال اطلاعاتی که بیمارانشان بدست می آورند مسوول بوده و وظیفه‌ی توضیح، آموزش و برقراری گفتگو در خصوص این موضوع را برعهده دارند. انکار و اغفال از گسترش این موضوع میتواند به بروز تعارضات بسیاری بین بیمار و پزشک کمک کند

بعلاوه پزشکان، محققین و سایر پرسنل شاغل در عرصه سلامت و تحقیق موظفند که مراقب صحت و قابل اعتماد بودن منابع پزشکی موجود در اینترنت باشند و نسبت به این موضوع حساسیت بخرج دهند. اطلاعات پزشکی آنلاین برای بیماران باید بصورت آسان، قابل دسترس و قابل فهم باشد و این مهم تنها از طریق ایجاد منابع و وبسایتهای تایید شده و قابل استفاده برای مخاطب عام امکانپذیر خواهد بود. همچنین باید در نظر داشت که صرف تاسیس وبسایت کافی نبوده و درکنار آن آموزش دقیق پزشکان و پرسنل درمانی درخصوص نحوه استفاده از منابع بروز و قابل ارجاع به بیماران نیز ضرروی است. هرچند جای تاسف است که هنوز برخی پزشکان خود قادر به استفاده ابتدایی از اینترنت نیستند و انگیزه ای هم برای فراگیری آن نشان نمیدهند

اطلاعات در اینترنت وجود دارند و روز به روز هم اضافه تر میشوند. این مدیریت صحیح یا ناصحیح پرسنل بهداشت و سلامت است که نقش اینترنت را در ای عرصه تایین میکند. هنوز این فرصت وجود دارد که بتوانیم میدان مین اطلاعات نادرست و ناکامل پزشکی در اینترنت را به یک معدن طلای ارزشمند تبدیل کنیم. معدن اطلاعاتی که بالقوه میتواند اثری شگرف در اصلاح و بهبود درمان بیماران داشته باشد. استفاده‌ی موثر از منابع پزشکی آنلاین همچنین میتواند به گسترش مدل نوین رابطه‌ی پزشک-بیمار که نیازمند مشارکت دوطرف و حق انتخاب و اختیار بیمار است کمک کرده و مدل سنتی و قدیمی رابطه‌ی پدرسالارانه‌ی پزشک-بیمار را اصلاح کند

در نهایت برای دستیابی به یک مدل درمانی مناسب و نوین، تولید و گسترش منابع معتبر و کاربر پسند توسط افراد ذیصلاح ضروری است. همچنین آموزش پزشکان در نحوه استفاده صحیح و ارائه مناسب منابع اینترنتی به بیماران بخش الزامی دیگری از این روند است که باید در راستای سیاستهای آموزشی کشور مدنظر قرار گیرد