دل بر فسانه های فردوس و دوزخ نسپرده ام.
گوش بر تمام آیه های افیونی بربسته ام.
دروازه های ذهن بیغش خویش را،
بر هجمهء واژه های مسموم آسمانی نگشوده ام.
با وعده های اغواگر پردیس،
یا با هراس وعیدهای دوزخ،
من سرسپردهء ایمان واهی نمیشوم.
بگذار تا باقی این پیچهای عمر پوچ را
سرخوش ز جاوید جهل مرکب خویش، گذر کنم.
هرچند که غیر از این اگر بودم،
زندگی چه آسان و سهل تر میشد.
شبنویس