۱- چند سال پیش رفته بودم بلژیک. توی یک سوپرمارکت مشغول خرید بودم که یک خانم و آقای مسن از کنارم رد شدند. یادم نیست چی شد که سر صحبت باهاشون باز شد و متوجه شدم که هردو مسافر و اهل برزیل هستند. خانمه از این پیرزن گردالو مهربونا بود که آدم دوست داشت لپش رو بگیره. ازم پرسید اهل کجا هستم و وقتی گفتم اهل ایران، یهو ذوق زده شد و پرید بغلم کرد! برای چند ثانیه توی شوک و خجالت داشتم فکر میکردم بالاخره یکی پیدا شد که این سرزمین باستانی رو بشناسه و بنده رو هم به عنوان نماینده غیررسمی تمدن و فرهنگ اون آب و خاک دوست داشته باشه 🙂
تو همین حال و هوا بودم که به انگلیسی دست و پا بسته اش گفت «ما عاشق احمدی نژاد هستیم. عاشق ایران! احمدی نژاد! بله بله»
و من که قبلش نیشم تا بناگوشم باز بود انگار یه سطل عن خالی کردند روم. (عذر میخوام البته ولی واقعا همچین حسی داشتم.)
بعد اون خانم که لپهاش هم قرمز بود نزدیکتر اومد و با صدا و لحن آرومی گفت: «اسراییل رو باید نابود کنه. ما از جودها متنفریم».
من همینجور که هنوز درگیر اون حس زیر سطل رفتن بودم گفتم البته من شخصا با هیچ نژادی از جمله یهودیها مشکلی ندارم.
اون خانم هم انگشت اشاره اش رو برد سمت شقیقه اش و به سبک نصیحتهای مادربزرگانه گفت «جهود بودن نژاد نیست، یه طرز فکره. باید نابود بشه»
بعد هم دست دادیم و خداحافظی کردیم.
۲- سال ۸۸ با جمعی از دانشجویان ایرانی مراسم سالروز ۱۳ آبان را در دانشگاه لینشوپینگ (سوئد) برگزار کردیم. درحالیکه پرچم ایران دستمون گرفته بودیم و تعدادی پوستر و پلاکارد درست کرده بودیم توی محوطهی دانشگاه شروع کردیم به راه رفتن و سرود «یار دبستانی من» رو میخوندیم. من پوستری از احمدی نژاد دستم بود که روش صورتش خط قرمزی کشیده شده بود و بالای سرش به انگلیسی نوشته بود «احمدی نژاد رییس جمهور من نیست».
جلوی کافه تریای دانشگاه چند دانشجوی پاکستانی ایستاده بودند و با تعجب ما را نگاه میکردند. در حالیکه از جلوی اونها رد میشدیم یکیشون با عصبانیت اومد طرف من و بلند بلند میگفت «احمدی نژاد رییس جمهور منه! احمدی نژاد رییس جمهور منه!»
من هم آروم گفتم لطفا بیا و ببرش برای خودت.
۳- توی آزمایشگاهی که کار میکنم یک دختر دانشجوی ونزويلایی هست که خیلی خوش اخلاق و خون گرمه. چند سالی هست که به همراه خانواده ش به کانادا مهاجرت کرده. اهل سیاسته و اخبار سیاسی کشورش رو همیشه دنبال میکنه.
برخلاف ایرانیها که همیشه دوست دارند بدی ها رو پنهان کنن، اولین جمله هاش از کشورش این بود که در حال حاضر خیلی ناامنه و فعلا جای مناسبی برای مسافرت نیست. میگفت چاوز کشورمون را نابود کرد و خیلی دروغ گفت و برخلاف تصور خیلی ها در کشورهای دیگه که حتی چاوز را مقدس و منجی و مسیح زمان میدونن اون یه دروغگوی کثیف و دیکتاتور بود.
میگفت از کشورهای همسایه فقیرها رو می آورد و بهشون پول و مدارک ونزوئلایی میداد که بهش رای بدند. میگفت قبل از انتخابات به مردم کلی وعده وعید میداد و بین مردم پول های ناچیز تقسیم میکرد و به اصطلاح رای مردم رو میخرید و آدمهای فقیر و احمق رو گول میزد که بهش رای بدند.
گفتم چقدر شبیه احمدی نژاده. گفت نمیشناسم. گفتم برادرخوندهی چاوزه. اینم هاله داشت! اینم تپه تپهی ایران رو آباد کرد!
چقدر تلخ هست این تجربه های مشابه ،
دلم
لایکلایک
لیاقت ما ایرانی ها همین افراده, بیخود زر نزنید ,چرت و پرتم نگید.ما ایرانی ها در طول تاریخ ثابت کردیم که عامل تحجر و عقب ماندگی هستیم همیشه در مقابل فرهنگ و تمدن ایستادیم سر اخر هم همین ملت گوسفند وار به اخوند ها ,قدرت داد ,ثروت داد.شما عربده بزن بگو نه دسیسه خارجی بود گول زدن اما من می گم ما همینیم .هیچی نیستیم .یک مشت عقب افتاده هستیم.برید دنیای ازاد رو ببینید اونجا معنای شرافت راستی عدالت رو می فهمید.خاورمیانه یک فاضلاب بزرگ هست پر از موشهای کثیف
لایکلایک
ﺑﻠﻪ. ﺷﻤﺎ اﻻﻥ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻃﺮﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ ي ﺩﻗﻴﻘﻲ اﺯ اﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻴﺪ ﺭﻭ اﺭاﻳﻪ ﺩاﺩﻳﺪ.
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
شما عجب انسان نکته بینی هستید!
لایکلایک
کشورهایی که از احمدنژاد خوششون میاد، به نوعی حق دارند. در طول دو دوره ی ریاست جمهوری ای که داشت به جهت جلب حمایت کشورهایی مثل کشورهای امریکای جنوبی و کشورهای مسلمان همسایه اقتصاد ما رو نابود کرد. جلوی دامداری پیشرفته گرفته شد تا از فلان کشور گوشت وارد کنیم. جلوی تولید گندم گرفته شد تا از اون یکی گندم وارد کنیم. جلوی تولید برنج رو حتی الامکان گرفتند تا از کشور ثالث دیگه ای واردش کنیم! یکی از دوستانی که در وزارت جهاد ریشه ای داشت میگفت قراره از ژاپن بعد از حادثه ای که برای رآکتورها پیش اومد و دریا رو آلوده کرد ماهی با قیمت خیلی خیلی ازران وارد بشه. البته نمیدونم عاقبت کار چی شد. اما من که دیگه ماهی یخ زده از اون موقع تا حالا نخریدم. و همه ی اینها باعث شد تا ربال ایران به شدت ضعیف بشه. آخه کشوری که پول قوی ای ندلره به جای واردات باید صادر کنه. اینو حتی من که اقتصاد نخوندم هم میدونم! اما از قرار شرایط سیاسی از شرایط عقلایی اقتصادی مهم تر هستش. حتی در این حکومت.
لایکلایک
با اینکه مسئول وبلاگ باید جواب آقای پیمان را بنویسند ، اما با اجازه ایشون میخوان به دوستمون بگم نا داریم بقول شما در این جامعه آزاد زندگی میکنیم ، چیزی که اینجا خیلی بارز هست باور به خود و تعادل هست ، متاسفانه دو گرایش بین ایرانیان رایج است ، یا در حال بزرگ نمایی تاریخی هستیم و یا مشابه آقای پیمان نفی کامل خودمون . به امید بازگشت به مرز تعادل و باور به ارزش های ملی ، فرهنگی مون صرف تظر از مسائل سیاسی
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
اينجا (افغانستان) هم بعضي وقت ها مردم عام وقتي درباره ي ايران صحبت ميكنند مينشينند به تعريف از محمود و اينكه چقدر در مقابل آمريكايي ها خوب در ميامد و اهل سازش نبود!
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻫﻤﻴﻨﻂﻮﺭﻩ
لایکلایک