یکی از درسهای ترم تابستونمون راجع به چگونگی برخورد و درمان و ارتباط با سالمندان است. به مشکلات و سختی های رایج این گروه از جامعه پرداخته میشه و به ما آموزش داده میشه که چطور با این گروه از بیماران باید رفتار کنیم و چه مسایلی را در نظر بگیریم.

در یک مبحث، با گروهی از زنان سالمند که دچار کاهش شنوایی شده بودند مصاحبه میشد. تقریبا تمام این زنان، بزرگترین دغدغه ای که داشتند ایزوله شدن (انزوا) در جامعه بود. عدم قدرت کافی شنیداری باعث انزوا و آزردگی از عدم ارتباط با سایرین بود.
یکی از افراد میگفت وقتی حرف دیگران را درست نمیشنوی و آنها را درست نمی فهمی، یک ترس و اضطراب از معاشرت با دیگران در تو شکل میگیرد و کم کم از دیگران و از جامعه دور و منزوی میشوی.
یکی دیگر از افراد میگفت این باعث میشود که دیگران و جامعه به تو به عنوان یک فرد ناتوان و فرودست نگاه کنند.
(جالب این که دو دغدغهء بالا به نوعی نگرانی افراد تازه مهاجرت کرده ای که زبانشان خوب نیست هم هست. هر دو ریشه در عدم توانایی ایجاد ارتباط با جامعه و محیط دارند)
طی هفتهء آینده قرار است به یک آزمایشگاه شبیه سازی هم برویم و با پوشیدن لباسها و عینک مخصوص بتوانیم نحوهء حرکت و دیدن و شنیدن سالمندان را تجربه کنیم.
هدف از این درس این است که ما به درک درستی از وضعیت این گروه از بیماران برسیم و در آینده موقع درمان و آموزش آنها متوجه سختی ها و مشکلاتشان باشیم. جای چنین درسهایی واقعا در نظام سلامت ایران خالی است.