دکتر نیدر میگوید، «همه ما آدمهایی را میشناسیم که در روابطی ناسالم گرفتار هستند، اما هیچکدام از طرفین نمیتوانند یا نمیخواهند که آن رابطه را ترک کنند. این افراد همه انرژی خود را برای ادامه دادن یک رابطه بی حاصل تلف میکنند. زندگی کوتاهتر از این است که وقتتان را اینطور تلف کنید.» به نظر دکتر نیدر، روابط آدمها باید موجب تقویت زندگی آنها شود. مشکل اینجاست که خیلیها برای تقویت زندگی دیگران، دست از زندگی خود میکشند. باید تصمیم بگیرید که به کجا میروید و بعد کسانی را پیدا کنید که با شما همراه باشند. دکتر نیدر توصیه میکند، «قبل از شروع هر رابطهای، بیشتر درمورد اینکه دنبال چه هستید فکر کنید.» با این روش احتمال اینکه روابطی سالم داشته باشید بیشتر خواهد بود.
ترک رابطه کار سختی است
افراد زیادی هستند که در طی روابط طولانیمدتشان، متوجه میشوند که دست از آرزوها و برنامه های خود در زندگی کشیدهاند تا بتوانند خود را با آرزوها و برنامه های طرفمقابلشان تطبیق دهند. دشواری برهم زدن رابطه معمولاً از این ناشی میشود که افراد فراموش میکنند در زندگی باید بینیاز از دیگری باشند. این ترس از فقدان و از دست دادن، یک حس عدمامنیتی ایجاد میکند که باعث میشود افراد روابط ناسالم و بیحاصل خود را ادامه دهند.
دکتر نیدر میگوید باید درک کنیم که ما در زندگی خود تنها هستیم حتی وقتی که با کسی در رابطه هستیم. او میگوید، «این اصلاً چیز بدی نیست. درواقع، این آزادی ارزش بسیار بالایی هم دارد.»
آبا باید رابطهتان را برهم بزنید؟
همه افراد در روابط خود پستیبلندیهای زیادی را تجربه میکنند. این کاملاً طبیعی است و اکثر زوجها میتوانند به اتفاق هم از پس مشکلات رابطه برآیند. بااینکه کارشناسان اعتقاد دارند هیچ فرمولی برای زمان تصمیم گیری به پایان رابطه وجود ندارد اما همیشه نشانهها و علائمی وجود دارد که میتواند کمکتان کند. اگر موارد و علائم زیر در طی یک زمان مشخص برایتان اتفاق افتاده است، احتمالاً زمانش رسیده که رابطه را ترک کنید.
در زیر به راههایی برای اینکه بفهمید چه زمان باید رابطهتان را برهم بزنید اشاره میشود:
• چند وقتی است که دیگر آنچه میخواهید یا نیاز دارید را از رابطه بدست نمی آورید. با خود رو راست و صادق باشید و با این موضوع مواجه شوید. اگر شاد نیستید این احتمال وجود دارد که طرفمقابلتان نیز همین احساس را داشته باشد.
• دیگر نمیتوانید با طرفمقابلتان حرف بزنید و ارتباط یا مکالمه ای طولانی و خوشایند برقرار کنید. آدمها روشهای ارتباطی مختلفی دارند اما لازم نیست همه عمرتان را برای موفق شدن به برقراری این ارتباط حرام کنید.
• دیگر نمیتوانید با هم وقت و دونفره وقت بگذرانید. با اینکه ممکن است زندگی جنسیتان هنوز خوب باشد اما با هم حرف نمیزنید. ترجیح میدهید برای اینکه تنها نباشید همیشه به صورت گروهی وقت بگذرانید.
• از طرفمقابلتان مدام انتقاد میکنید. اگر همیشه نگران یک قسمت از شخصیت یا ظاهر طرفمقابلتان هستید، به او نگاه نکنید، به خودتان نگاه کنید. کسانیکه عاشقند از اشکالات کوچک میگذرند و به تصویر بزرگتر نگاه میکنند.
• طرفمقابلتان را با دیگران مقایسه میکنید. وقتی کسی را دوست دارید، نباید او را با فردی دیگر مقایسه کنید. اگر متوجه شدید که مدام اینکار را میکنید، باید رابطهتان را دوباره ارزیابی کنید.
• سعی در تغییر دادن طرفمقابلتان دارید. خیلی وقتها عاشق کسانی میشویم که به درد ما نمیخورند. اگر مدام سعی دارید که طرفتان را تغییر دهید، احتمالاً وقتش رسیده که رابطه را ترک کنید.
• دیگر نمیخندید. شوخ طبعی چیزی است که همهی روابط نیازمند آن هستند. اگر جوکهای طرف مقابلتان دیگر برایتان خندهدار نیست یا بطور کلی نمیتوانید با هم شوخی کنید، نشانهی این است که رابطهتان دیگر روح و انرژی ندارد.
• همه دادنها (یا گرفتنها) با شماست. رابطه باید با مزایای دوطرف همراه باشد. رابطه یک نوع داد و ستد است. به اندازه ای که عرضه میکنید باید بدست آورید. اگر همه سودها در رابطه متوجه یکی از طرفین باشد، آن رابطه سالم نیست.
• وقتی با طرفمقابلتان هستید، دوستانتان دیگر نمیخواهند کنارتان باشند. ممکن است که دوستانتان طرف شما را دوست داشته باشند اما تاثیری که روی شما دارد را دوست ندارند. وقتی رابطهای درست نباشد، دوستانمان واقعیت را به ما میگویند و معمولاً آنها اولین کسانی هستند که میفهمند این رابطه دیگر به درد ما نمیخورد.
• دیگر حس خوبی نسبت به خودتان ندارید. اولین باری که عاشق او شدید را به خاطر بیاورید. اگر میبینید دیگر آن حس را ندارید، باید رابطهتان را بازنگری کنید.
مهم نیست که برهم زدن رابطه چقدر درست باشد، برای ما فقدان هر رابطهی مهمی واقعاً دردناک است. باید با این ناراحتی و اندوه کنار بیایید. نمیتوانید از آن فرار کنید یا خودتان را از آن درد مخفی کنید، باید با آن روبهرو شوید تا آزاد و رها باشید.