لاشخورها و هرزه گوهای سیاسی

در شرایط بحران و اتفاقات تلخ و خبرهای خطرناک همیشه دو گروه مرا آزار میدهند. لاشخورهای سیاسی و هرزه گوها.
لاشخور سیاسی از دید من کسی است که همیشه منتظر است. منتظر است تا اتفاقی بیافتد و فارغ از محتوای آن، از آن واقعه به نفع عقاید خود استفاده یا سوء استفاده کند. فرقی نمیکند بحث انتخابات باشد یا آزادی یا جنگ یا ترور. لاشخور همیشه منتظر است تا بزنگاهی برسد و سعی کند خود را و عقاید خود را اثبات یا دیگران را نفی کند. منتظر است تا طعنه و کنایه بزند. نمک روی زخم بپاشد. با نگاهی فاخرانه بگوید ما که از قبل گفته بودیم. لاشخور منتظر است تا زودتر از هرکسی بر سر لاشهء حوادث برسد و عقاید و نتیجه گیریهای هدفدار خودش را روی ذهن دیگران بالا بیاورد.
 
هرزه گو هم که واضح است. برایش فرقی ندارد محتوای اتفاق و تبعات و حد و حدود آن چیست. برایش فرقی ندارد کسی مرده است یا درد کشیده است یا مورد تجاوز و تعرض قرار گرفته است. خارج شدن باد شکم برایش همانقدر خنده دار است که کشته شدن یک نفر. از کهریزک و تعرض قاری قرآن و ترور همانقدر هرزه گویی و بذله گویی میسازد که از اشتباه و توپوق مجری تلویزیون یا برد و باخت مسابقهء فوتبال.
 
هرزه گوها و لاشخورها همیشه مرا آزار میدهند. گاهی دلم میخواهد یقه شان را بگیرم و بگویم یک روز، فقط یک روز آن دهانت را باز نکن. یک روز فقط یک روز سکوت کن. فقط فکر کن. درد را حس کن. نمک نریز. نمک روی زخم نریز.

خبری کذب علیه ایران، چه کسی پاسخگوست؟ A Misleading News About Iran

English follows

امروز با خبری تعجب برانگیز راجع به ایران در روزنامهء متروی تورنتو روبرو شدم. خبری که میگوید زن تروریست در پاریس اولین زنی نبود که خود را منفجر کرد و قبلا هم این کار در فلسطین و یا در ترکیه توسط زنان کرد و همچنین در متروی روسیه توسط گروهی موسوم به «بیوه های سیاه» انجام شده است. تیتر روزنامه میگوید زنان انتحاری (تروریست) وجود خارجی دارند. در طول متن هیچ اشاره ای به ایران نمیکند اما در زیر عکسی که از دو دانشجوی دختر ایرانی است نوشته اند: « دانشجویان ایرانی در حال ثبت نام و اعلام آمادگی برای عملیات انتحاری.». عکس هم از آرشیو آسوشیتدپرس انتخاب شده است

دروغ

شاید شما هم مثل من اولین واکنشتان این باشد که این خبر دروغ محض است. اما فراموش نکنیم که در واقع این اتفاق در ایران رخ داده است،‌ آن هم در سال ۱۳۸۵ و در زیر سایهء شوم دولت احمدی نژاد. این حرکت تحت عنوان ثبت نام عملیات استشهادی علیه اسرائیل انجام شد که همان زمان هم در رسانه های بین المللی بازتاب پیدا کرد و در ترجمهء خبر به اشتباه یا به عمد از آن بعنوان عملیات انتحاری نام برده شد. متن آن خبر را میتوانید با کلیک بر روی این لینک مشاهده کنید. حال سوال این است که چه کسی باید پاسخگوی چنین اعمالی باشد؟ چه کسی منافع ملی ایران را تخریب میکند؟ چه کسی مسوول رفتار احمقانه و ضدمدنی این ۳۱۳ نفر در دانشگاه تهران است؟ همهء‌ ما میدانیم این رفتارهایی که بیشتر در دوران احمدی نژاد باب شده بود، حرکاتی سمبلیک و نمایشی و احتمالا از روی خودشیرینی بوده است تا اقدامی جدی و عملی. اما هرچه بوده، امروز فرصت را بدست رسانه هایی میدهد تا با ارجاع به چنین رفتارهایی ایران را به عنوان کشوری تروریستی معرفی کنند. درست همانطور که هنوز هم برخی رسانه ها با ارجاع به صحبتهای احمدی نژاد میگویند ایران قصد دارد یا قصد داشته است اسرائیل را از روی نقشه محو کند و سپس با چنین ارجاعی نتیجه گیری میکنند که ایران کشوری خطرناک، تروریست و دشمن جامعهء جهانی است.

از سوی دیگر نمیدانم کسی که چنین خبری را در روزنامهء‌ تورنتو کار کرده است صرفا از روی جهل و نادانی و اطلاعات ناکافی چنین کاری کرده یا بصورت هدفمند و مغرضانه قصد تخریب افکار عمومی کانادا نسبت به ایرانیان (یا بطور کلی تر نسبت به مهاجران خاورمیانه ای یا مسلمان) را داشته است. به هر حال آب گل آلود است و فرصت برای ماهیگیری مناسب. فکر میکنم جامعهء ایرانی خارج از ایران بخصوص ایرانیان مقیم کانادا باید به چنین اخباری واکنشی منطقی و بدور از احساس و اغراق نشان بدهند تا نهایتا روزنامه را مجبور به انتشار توضیحی در این خصوص کنند.

من همین الان به روزنامه ایمیل زدم و نوشتم که چنین خبری سوء‌ استفادهء سیاسی از موقعیت است و صحت و دقت خبری ندارد. ایران هیچ وقت در هیچ یک از عملیات تروریستی حضور نداشته و این عکس و زیرنویس آن مربوط به یک حرکت سمبلیک در تهران آن هم شش سال پیش و در دوران احمدی نژاد بوده است. ضمنا ایران از معدود کشورهای خاورمیانه است که بصورت عملی در حال مبارزه با داعش است و ماهانه تعدادی از سربازان ایرانی و افغان در سوریه به دست داعش کشته میشوند. جامعهء ایرانی داخل و خارج از ایران با اعمال تروریستی و واپسگرا موافق نیستند و همواره تروریسم را چه در کشورهای غربی و چه در خاورمیانه و چه در سطح تروریسم دولتی محکوم کرده اند.

شما هم اگر مایل هستید که با این روزنامه تماس بگیرید این شماره تلفن و ایمیل روزنامه است:

Phone: 416-486-4900
Toll-free: 1-888-916-3876
Email: torontoletters@metronews.ca

Today I came up with a strange title in Metro News in Toronto saying that female suicide bombers had existed even before the Paris terrorist attack. It points out some of the previous suicide bombing activities in the past carried out by Palestinian’s women, or Kurdish women in Turkey or even in Russia by a female group called Black Widows. In the text there is nothing about Iran but they have highlighted under the image that «Iranian Students fill in registration forms indicating their readiness to carry out suicide attacks»

Many Iranians are shocked after seeing this news, while we all know that such a limited gesture was performed in 2006 under Ahmadinejad’s government, and never came to reality. I agree that it was a stupid act by some extremists who wanted to express their opposition against Israel, but it never occurred and even was highly criticized in  the Iranian local newspapers

I don’t know if the people behind this news in Metro newspaper, simply were ignorant with lack of information or they were some opportunists who wanted to fish in a troubled water and agitate the public opinion against Iran, Muslim immigrants, or even people from Middle East

I just sent and email to the newspaper which I share it with you. If you’d like to contact them too, their contact information is at the end of this post

Dear editorial team of Metro Toronto newspaper

I read on your recent issue published on Friday November 20 about the existence of female suicide bombers. We are all concerned about the national security in Canada and we all are shocked after the recent terrorist attacks in France. However, the image and its subtitle are extremely misleading and is not true. It looks like a political opportunism against a nation who have always condemned terrorism. Iranians never participated in any terrorist activity and you cannot find any Iranian involved in the past terrorist attacks. The news about those «students» filling forms, goes back to 6 years ago under Ahmadinejad’s government. Although that action was a stupid show, we all know that it was nothing more than a local symbolic political gesture expressing their concern about Palestinians. Iran is actually the only country in Middle East which is actively fighting against ISIS and each months some of Iranian and Afghan soldiers are killed by ISIS in Syria.
The majority of Iranian society both living in Iran or in Canada, have always condemned terrorism and do not agree with any extremism and violence, not only in the West but also in Middle East and other counties around the world. Please help us to stop hatred, generalization and discrimination in our highly valued Canadian society. 
I would like to ask your newspaper to publish a correction about that image before it hurts more Iranian community in Canada

Contact Information of Metro Toronto newspaper

Phone: 416-486-4900
Toll-free: 1-888-916-3876
Email: torontoletters@metronews.ca

لطفا و اگر حتی فقط برای چند ساعت…

گروهی از آدمها هستند که از همان دقایق اول رسیدن اخبار پاریس شروع کردند به تعیین تکلیف برای دیگران.
این جماعت اغلب مستبد، خودخواه و از دید من منفور، خصلت مشترکشان تمسخر است. تمسخر دیگرانی که شاید شبیه آنها فکر نمیکنند، یا شاید شبیه آنها عمل نمیکنند.
این آدمها را میتوان در طبقه بندی گسترده تری قرار داد که طرز فکر و منطقشان شبیه هم است و همگی رفتاری مشترک دارند و آن «سوء استفاده از موقعیت» است.
مثل آنروزهای جنبش سبز که غمگین زندانی شدن فعالین سیاسی و مدنی کشور بودیم و گروهی میگفتند چرا برای اعدامهای دههء شصت اینکارها را نکردید.
مثل نتانیاهو که همان ساعات اولیه ترور به فرانسه پیام میدهد که حواست باشد که اگر فلسطین را برسمیت بشناسی بدتر از اینها برایت اتفاق می افتد.
یا آن دوست غرب ستیزی که بسرعت سیل استاتوسها و مطالبش راجع به سیاستهای سرمایه داری و سلاح فروشی غرب با کمی لبخند رضایت از آنچه اتفاق افتاده جاری میشود.
یا آن همکلاسی یهودی ام در کانادا که در استاتوس فیسبوکش نوشته بزودی کانادا هم همینطور به همین سرنوشت دچار میشود اگر سیاستهای ضد تروریسم (تو بخوان خاورمیانه ای یا مسلمان) را دولت جدید کاهش دهد.
و آن دوستی که این وسط برای تخلیهء عقده ها و عقاید ضداسلام و ضدعربش مسولیت این حمله را انداخته گردن پناهندگان سوری و خواهان اخراج آنها از اروپاست.
یا آن آزرده خاطر همیشه مغموم و نغ نغویی که انتظار دارد هر روز دنیا (و بخصوص ایرانیان) به همهء حوادث مشابه واکنش یکسان نشان دهند و تنها کار مفیدش شیر کردن فله ای اخبار غم و مصیبت است برای سه چهار نفر خوانندهء دایمی اش.
اینها به اعتقاد من فقط میخواهند عقاید شخصی خودشان را از هر مجرایی، ولو کشته شدن آدمها، به اثبات برسانند، آن هم با شعر و‌شعارهایی در مدح کرامت و ارزش جان انسانیت…
گاهی دلم میخواهد یقه ای بگیرم و بگویم: خواهش میکنم چند روز یا چند ساعت ساکت باش، چند روز یا چند ساعت نظرات خودت را برای خودت نگه دار و بگذار دنیا در جهل باقی بماند. این رسالت روشنگری ات،‌ این فضیلت آگاهی رسانی ات را کمی نگه دار.
لطفا و اگر حتی فقط برای چند ساعت…
پینوشت: نقد به هر رفتار و پدیده ای جمعی، رسانه ای و دولتی عملی بسیار ضروری است. اما این نقد اگر با روشی سازنده، در زمانی مناسب، از مجاری مرتبط و توسط افراد شایسته انجام نشود، نه تنها اثری سازنده ندارد بلکه فقط و فقط به کینه توزی و خشم و ناراحتی ختم میشود. جایی میخواندم، هدف تروریسم به جان انداختن آدمهای خوب علیه هم است. چیزی که سالهاست بین جامعهء ایرانی بشدت رایج و مشهود است. آنهم از طریق بیانیه نویسیهای فیسبوکی و متلک و کنایه علیه دوستان خود! چقدر کثیف است این کار که بنشینی و با تمسخر بگویی امان از جو زدگی.
یادت باشد، یادم باشد به من ربطی ندارد که تو کی و کجا و تا چه حد از کشته شدنها متاثر شدی. یادت باشد، یادم باشد به تو ربطی ندارد که من در قبال چه اتفاقی چه واکنشی داشته ام.
تو و من مسول رفتار و طرز فکر و احساس خودمان هستم. پس بگذار حریم و حرمت عقاید شخصیمان حفظ شود.

آیا جنایت کارولینای شمالی در آمریکا یک حرکت تروریستی بود؟

یک آمریکایی سفید پوست که خود را «ضد خدا» می داند و طی ماه های گذشته در صفحه ی فیسبوکش مطالبی در نقد دین بازنشر می کرده و در کاور پروفایلش خود را حامی گروه «خداناباوران برابری طلب» و «شبه نظامیان آتئیست» معرفی کرده است، سه جوان دانشجو و مسلمان آمریکایی را که در همسایگی وی زندگی میکردند بدنبال یک مشاجره و دعوای مکرر بر سر جای پارکینگ بقتل می رساند. روش قتل شبیه اعدام های گروه های تروریستی بوده آنطور که آنها را بر زمین نشانده و با اسلحه‌ی کلت به سرشان شلیک کرده است. او دو هفته پیش عکس اسلحهء خود را در فیسبوکش منتشر کرده بود. همچنین در لیست خریدهای آینده وی در سایت «آمازون» تعدادی سلاح و لوازم جانبی آن وجود داشت. برخی همسایه ها و اهالی محل اعلام کرده اند که قاتل یک فرد همیشه عصبانی بوده که با بسیاری همسایه های دیگر هم سابقهء پرخشاگری و جر و بحث داشته است.

10966973_10155121766010214_1938006203_n

در این جنایت ضیا شادی برکات، دانشجوی بیست و سه ساله دندانپزشکی، و همسرش یُسر محمد ابوصالحه که ۲ ماه پیش با هم ازدواج کرده بودند، بهمراه خواهر زنش رزان محمد ابوصالحه، که هر سه در کارهای خیر از قبیل کمک به بی خانمان ها و سایر اقدامات انسان دوستانه فعال بوده اند به قتل می رسند.

تمام رسانه های غربی این جنایت را پوشش خبری دادند، اما هیچ کدام آنرا ترور و اقدامی تروریستی خطاب نکردند و تنها از قتل و جنایت نام بردند. شاید در ذهن خواننده‌ این سوال ایجاد شود که تعریف ترور چیست و چه موقع می توان اقدام به قتل یک نفر یا یک گروه را ترور و تروریسم قلمداد کرد و آیا اساساً این اقدام یک حرکت تروریستی بود؟

متاسفانه تاکنون هیچ تعریف جامع و کاملی در این خصوص بین مجامع آکادمیک و بین المللی بتوافق نرسیده است و دولت ها و مراجع قضایی تعاریف متفاوتی برای معنای تروریسم بکار برده اند و سیاستمداران و دولت ها نیز تمایلی جدی برای دستیابی به تعریفی واحد نشان نداده اند. یکی از دلایل مهم اینست که خود کلمه‌ی تروریسم دارای بار معنایی سیاسی و احساسی زیادی است که رسیدن به تفاهم بر سر تعریف واحد را دشوار میکند. در یک گزارش منتشر شده به ارتش ايالات متحده در سال ۲۰۰۳حدود ۱۰۹تعريف موجود برای تروریسم ارائه شده است که این خود نشان از تعدد تعابیر و تفاسیر این واژه‌ی نحس در تاریخ معاصر است.

در طی دهه های ۷۰ و ۸۰ میلادی، سازمان ملل طی جلسات متعددی سعی کرد تا به یک تعریف جامع از تروریست دست یابد اما بدلیل تعدد و تکثر نظرات و دیدگاه های گوناگون از سوی کشورهای مختلف، هرگز موفق به چنین امری نشد.

در سال ۱۹۹۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد تروریسم را اینگونه تعریف کرده است: « هر گونه اقدام جنایی سازمان یافته و مخفیانه که قصدش ایجاد ترس، نفرت، رعب و وحشت عمومی علیه یک گروه خاص با هرگونه هدف سیاسی، فلسفی، ایدئولوژیک، نژادی، قومی و مذهبی باشد….»

در نهایت می توان از بین تعاریف رایج برآیند موارد زیر را خلاصه کرد:

۱) اقدام تروریستی حرکتی سازمان يافته است و شامل اقدامی شخصي یا گروهي و از پيش طراحی شده میشود. وجود ديدگاه سياسي و ايدئولوژيكِ محرك گروه تروريستي ضروری است كه آن را از زورگيري، قتل و دزدي به قصد اخذ مال یا خصومت شخصی متمايز مي كند. شاید تاکید رسانه های جمعی غرب راجع به انگیزه‌ی جدال و نزاع بر سر پارکینگ در جنایت اخیر در آمریکا بجهت اشاره کردن بر همین موضوع باشد.

۲) عمل تروريستي منجر به مرگ یا جراحت و صدمات فیزیکی به اشخاص مي شود. البته بسياري از منابع حقوق بين الملل خسارت به اموال را نيز از جمله دیگر شرايط تعریف تروريستي مي دانند.

۳) فرد یا افراد تروریست با هدف و قصد مشخص دست به این عمليات مي زنند و جنگ رواني و ايجاد جو وحشت در ميان مردم، گروههاي خاص، سیاستمداران و يا سازمان هاي خاص، بخش مهمي از اهداف عمليات آنان مي باشد. (قطعنامه ۱۵۶۶سال ۲۰۰۴ شوراي امنيت سازمان ملل). بعبارتی دیگر، هدف اصلی ترور ایجاد رعب و وحشت بین گروهی خاص است. به همین دلیل بسیاری از فعالین مسلمان و نهادهای اسلامگرا در آمریکا طی روزهای گذشته خواهان بررسی انگیزه های این جنایت شده اند. هرچند که در نهایت پلیس انگیزه‌ی این قتل ها را جدال بر سر پارکینگ اعلام کرد!

Assassination

۴) طعمه اهداف تروريستي لزوما يك شخص يا گروه معين نيست بلكه در بسياري از موارد افراد بصورت تصادفي مورد هدف قرار مي گيرند (مانند بمب گذاري هاي مختلف در اماکن عمومی). لازم بذکر است که آنچه در زبان فارسی بعنوان ترور یک فرد سیاسی گفته میشود با معنای ترور در انگلیسی متفاوت است.در زبان انگلیسی کشتن هدفمند و برنامه ریزی شدهء یک فرد خاص را اَسَسینِیشن میگویند و نه ترور. دلیل آنهم عدم وجود قصد ایجاد رعب و وحشت در این اقدام به قتل است ولی در فارسی از همان لغت ترور برای این نوع قتل استفاده میشود.

واقعیت این است که در حال حاضر هیچ کس بجز شخص قاتل انگیزه‌ی حقیقی قتل سه جوان مسلمان آمریکایی را نمی داند. شاید براستی یک خشم و جنون آنی باعث این اقدام وی شده باشد اما بهر حال هرآنچه که محرک اصلی این اقدام خشونت آمیز بوده است، و فارغ از تعدد تعاریف و عدم توافق بین المللی بر سر معنای تروریسم، همچنان سوالات زیادی در خصوص نحوه‌ی پوشش رسانه ای این اتفاق پابرجاست.

سوالاتی از این دست که آیا اگر قاتل مسلمان و مقتولین غیرمسلمان و سفیدپوست بودند، رسانه های غربی همچنان در اطلاق واژه‌ی «ترور» به این اقدام تا این حد احتیاط و پرهیز میکردند؟

آیا براستی اگر قاتل انگیزه‌ی خود را نفرت از مسلمانان اعلام کرده بود، رسانه ها وی را تروریست خطاب می کردند؟

آیا رویکرد دوگانه‌ی رسانه های جمعی خود به عدم اعتماد و همچنین ایجاد تفرقه و نفرت میان جوامع مختلف کمک نمی کند؟

مسلما انتظار این نیست که باید قطعا این جنایت را تروریسم تلقی کرد چرا که از انگیزه های واقعی این قتل هنوز اطلاعی در دسترس نیست اما آنچه بنظر میرسد این است که اغلب رسانه های جمعی دستشان برای اطلاق لفظ تروریسم به جانیان مسلمان بازتر است.