
چرا رای می دهم

دوستان داخل کانادا که مایل به رای دادن هستند ولی این امکان براشون وجود نداره میتونن به شکلی دیگر به ایران و آینده کمک کنند.
طی روزهای آینده قراراست سناتور حزب محافظه کار (دیوید کَچوک) لایحهء تمدید تحریمهای ایران را در سنا قرائت کند. کنگرهء ایرانیان کانادا دعوت کرده که از طریق لینک پایین سناتورهای استانی که در آن زندگی میکنید را پیدا کنید و با شماره تلفنهای دفاترشون تماس بگیرید (معمولا روی پیغام گیر باید صحبت کنید) و یا اگر واقعا تماس تلفنی مقدور نیست به آنها ایمیل بزنید.
لینک پایین برای پیدا کردن سناتورهای استان محل زندگی در کانادا و شماره تلفنهایشان
https://iccongress.good.do/nosanctions/callsenators/
از طریق لینک زیر هم میتونید به سناتورهای استان خود ایمیل بزنید.
https://iccongress.good.do/nosanctions/emailsenators/
پیشنهاد میشه که از متن خودتان استفاده کنید اما اگر به هر دلیلی قادر نیستید متن پیشنهادی پایین این صفحه بعنوان نمونه و یا برای ایده داشتن تهیه شده است
Hello,
My name is (YOUR OWN NAME) and I live in (YOUR CITY AND PROVINCE). I am contacting Senator (NAME OF THE SENATOR) as a constituent to request voting against Bill-S-219.
Since Bill S-219 (non-nuclear Sanctions Against Iran Act) is going to be voted on at the Senate soon, I am asking you to vote against this bill. My reasons for this request are as follows:
1- Canadian Government has promised to re-engage with Iran and re-establish diplomatic relations. This bill will limit or possibly block the re-arrangement with Iran.
2- As an Iranian-Canadian, like many others in this community, I have been harmed by the previous government’s policy of disengagement from Iran, especially by depriving us from accessing consular services from embassies in both countries. Bill S-219 continues this harmful policy and causes problems to thousands of us and our families.
3- As we know that the new government in Iran is willing to open new doors to the international community, and many European countries have already established several business and political agreement with Iran, this bill prevents Canadian businesses from entering into this potentially huge and new market. This policy is not even helpful to our economy.
4- Bill S-219 also harms our international standing by preventing our country from having any influence with Iran, one of the principle players in the Middle East.
5- In this era that politicians like Trump try to build walls and separate nations, this is our responsibility to be committed to our Canadian principles by opening new doors instead of closing them.
For these reasons, I would like to ask you to vote against this bill and allow the government to fulfill its promise of re-engaging with Iran.
Yours sincerely,
(YOUR NAME)
من سرهنگ یا حقوقدان نیستم ولی در حد یک جستجوی سریع مطلبی جمع کردم که شاید برای دوستانی که تفاوت نحوهء احراز صلاحیت برای انتخابات شورای شهر را نمیدانند مفید باشه. چون یکی دو جا دیدم راجع به تایید صلاحیت افرادی مثل عبدالله مومنی سوال شده بود که مگه سابقهء زندان یا کیفری ندارند پس چطور تایید صلاحیت شدند.
بر خلاف انتخابات ریاست جمهوری و مجلس که صلاحیت نهایی کاندیداها را شورای نگهبان مشخص می کند، بررسی صلاحیت کاندیدای شوراهای شهر و روستا بر عهده این نهاد نیست و هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها خواهد بود.
⭕️ بحث صلاحیت ها در شوراها قاعدتا نباید سیاسی باشد و فقط اگر کسی مشمول ماده ۲۶ و یا ۲۹ (پایینتر جزییات این بندها را نوشتم) شود، جزو رد صلاحیتها خواهد بود.
رد صلاحیت های شورای شهر تفاوت بسیاری با مجلس دارد، زیرا شورای نگهبان یک نظارت استصوابی دارد که این در هیات نظارت وجود ندارد. برای هیأت نظارت عدم شمول در مواد ۲۶ و ۲۹ کافی است و هرکس بالقوه می تواند در انتخابات شوراها ورود کند.
⭕️ ماده ۲۶- انتخاب شوندگان باید شرایطی مثل تابعیت ایران، شرط سنی، اعتقاد و التزام به ولایت فقیه و وفاداری به جمهوری اسلامی داشته باشند.
⭕️ ماده ۲۹ – اشخاص زير صلاحیتشان برای انتخابات شورا رد میشود:
الف – كساني كه در جهت تحكيم مباني رژيم سابق نقش مؤثر و فعال داشته اند به تشخيص مراجع ذي صلاح .
ب – كساني كه به جرم غصب اموال عمومي محكوم شده اند .
ج – وابستگان تشكيلاتي به احزاب ، سازمانها و گروهكهايي كه غيرقانوني بودن آنها از طرف مراجع صالحه اعلام شده باشد .
د – كساني كه به جرم اقدام بر ضد جمهوري اسلامي ايران محكوم شده اند .
ﻫ – محكومين به ارتداد به حكم محاكم صالحه قضايي .
و – محكومين به حدود شرعي .
ز – محكومين به خيانت و كلاهبرداري و غصب اموال ديگران به حكم محاكم صالحه قضايي .
ح – مشهوران به فساد و متجاهران به فسق .
ط – قاچاقچيان مواد مخدر و معتادان به اين مواد .
ي – محجوران و كسانيكه به حكم دادگاه مشمول اصل (۴۹) قانون اساسي باشند .
ك – وابستگان به رژيم گذشته از قبيل (اعضاي انجمنهاي ده ، شهر ، شهرستان و استان و خانه هاي انصاف ، رؤساي كانونهاي حزب رستاخيز و حزب ايران نوين و نمايندگان مجلسهاي سنا و شوراي ملي سابق ، كدخدايان و خوانين وابسته به رژيم گذشته ).
دغدغه های افراد در جوامع مختلف بشدت متفاوت است. ما در ایران به اصلاحطلب ها رای میدادیم که شاید چند تا کتاب و مجله کمتر سانسور شوند، یا چند تا کنسرت و فیلم و تئاتر بیشتری مجال روی صحنه رفتن پیدا کنند، یا چند سانتیمتر حجاب خانمها بالاتر برود و… خلاصه دغدغه های خیلی از ماها این مسایل بود…
چند روز پیش زمان ناهار با دو تا از دوستان کانادایی خودم که ۲۴ و ۲۸ ساله هستند نشسته بودیم که بحث انتخابات کانادا شد.
فردا ۱۹ اکتبر انتخابات نخست وزیری در کانادا است.
تقریبا در این چند ماه با هر که صحبت میکردم خواهان رفتن هارپر، نخست وزیر فعلی، از مسند قدرت بود. از مهاجر و رنگین پوست و سفید پوست بگیر، تا دانشجو و کارمند و بیکار! همه میگفتند هارپر باید برود.
برای من همیشه این سوال مطرح بود که پس چه قشری و با چه ملاکهایی به هارپر رای خواهند داد. فکر میکردم آدمهای عوضی و یا نژادپرست یا بی سواد به حزب محافظه کار رای خواهند داد.
خلاصه با دوستانم حرف انتخابات شد و پرسیدم به چه کسی رای میدهند.
دوست ۲۸ ساله ام سرش را پایین انداخت و کمی با خجالت و لبخند شرمندگی گفت هارپر. دوست ۲۴ ساله ام با کمی تعجب پرسید واقعا؟؟ او هم جواب داد که بله، چون ما که قراره درآینده مطب بزنیم و بیزینس شخصیمون را داشته باشیم، با سیاستهای هارپر میتونیم پول بیشتری دربیاریم. این دوست من نه نژادپرست است و نه بی سواد و نه عوضی.
از دوست ۲۴ ساله ام پرسیدم تو به چه کسی رای میدهی؟
گفت من به جاستین (رهبر حزب لیبرال). دلیلش را برای این رای پرسیدم؟ گفت چون جاستین گفته اگه رای بیاره فروش حشیش را قانونی میکنه.
یادم آمد که دوست دیگری داشتم که چند هفته پیش گفته بود به حزب ان.دی.پی رای میدهد چون برای حفظ محیط زیست برنامه های بهتری دارند.
من هم لبخندی به لبم داشتم و به این همه تفاوت نگاه و ملاک و دغدغه ها و دنیاهای آدمهای این طرف کرهء زمین با آدمهای آن طرف کرهء زمین فکر میکردم.
بعد از چند دقیقه ناهارمان را خوردیم و بلند شدیم و باهم رفتیم بسمت کلاس. نه جر و بحثی پیش آمد، نه توهین و تحقیر و کنایه ای، نه کسی مزدور خوانده شد و نه کسی خائن، و نه کسی در انتخاب و عقیدهء شخصی افراد دخالت کرد. نه رگ کسی بجوش آمد و نه یقه ای دریده شد.
این شاید بزرگترین درسی بود که از فضای انتخابات در محیطی متفاوت با مطالباتی بسیار شخصی تر از آنچه با آن همیشه آشنا بودم گرفتم. درس احترام به رای و انتخاب افراد در عمل و نه صرفا در شعر و شعار…
نقدهای منصفانه و غیرمنصفانهء زیادی راجع به #خاتمی نوشته شده. مقاله های منطقی و غیرمنطقی زیادی هم در دفاع از خاتمی منتشر شده.
همین که تا این حد له یا علیه یک فرد واکنش وجود داره خودش نشون میده که چه جایگاه ویژه و حساسی در عرصه سیاست و جامعهء ایران داره.
اما خاتمی، برای من همیشه فراتر از یک شخص سیاسی بوده و هست. خاتمی برای منی که حیات و شخصیت اجتماعی خودم را با ظهور خاتمی در انتخابات ۷۶ آغاز کردم، یکجور هویت بود. یکجور آرمان و امید برای پیشرفت و اصلاح.
گرچه در طول زمان و در طی فعل و انفعالات مختلف سیاسی، هیچکدام از آرمانهای آن دوران تحقق پیدا نکرد اما خاتمی دیگر بخشی از وجود و گذشته و ماهیت من شد. من با خاتمی خودم را و حضور فعال خودم را در جامعه پیدا کردم. من با خاتمی رشد کردم. بزرگ شدم. خوب یا بد، خواه ناخواه، درست یا غلط، چنین حسی در من وجود دارد و تا آخر عمر هم شاید باقی بماند.
فضایی که در دوران #اصلاحات خاتمی بوجود آمد برای من و بسیاری از هم نسلان من هیچگاه تکرار نشد. فضایی پر از تنش و التهاب و آرزو و هیجان و امید. روزهایی که هر روز ظهرش، کف خانه مان با روزنامه های رنگارنگ فرش میشد. روزهایی هرچند کوتاه و گذرا که جامعهء منفعل و حرّاف به جامعه ای فعال و پیگیر تبدیل شده بود.
شاید برای خیلیها که هم نسل من نیستند یا آن روزها را آنگونه که من تجربه کردم حس نکرده اند، این حرفها عجیب و مضحک باشد. شاید در دلشان فحشی بدهند و شاید مسخره هم کنند. درکشان میکنم گرچه آنها هیچگاه قادر به درک حس درونی من و امثال من نیستند.
گرچه آنها مثل ما خاتمی را زندگی نکردند و با شور و حال تکرار نشدنی آن سالها بزرگ نشدند.
آن سالهای بی مثال که #آقای_خاص پس از دو دهه خفقان و سیاهی و جنگ و بحران آمد و بر درخت آرزوهای جامعه ای خسته و سرخورده شکوفه های امید را جوانه زد. آمد و نهال یک آرمانشهر مدنی را در برهوت عرصهء سیاست ایران کاشت و البته افسوس که نه توان محافظت از آن نهال را داشت و نه فرصت و ابزار کافی.
آخرین تصویر خاتمی بعنوان رییس جمهور، دست در دست محمود احمدی نژاد است و نه چندان خوشحال چشم در چشم دوربین، چشم در چشم ما، نگاه میکند. نگاهی خسته و شکست خورده که نوید روزهایی شوم در خود داشت.
چهار سال بعد از آخرین حضور خاتمی بر مسند سیاست، #میرحسین آمد. میرحسینی که با آرمانهای امام خود را به جامعهء جوانی که هیچ شناختی از او نداشت معرفی کرد. میرحسینی که موجی از تردید و امید را باز به جامعه بازگرداند. میرحسینی که تا پیش از تقلب در انتخابات و اتفاقات سیاه پس از آن و شکل گیری جنبش سبز، بسیاری از مردم او را آنچنان که بود و اینچنین که هست نمیشناختند.
خیلی ها، از جمله من، تنها به اعتبار شال سبزی که خاتمی بر شانهء میر انداخت و از ترس تکرار احمدی نژاد به میر رای دادند و بعد از کودتای ۸۸ بود که میرحسین، همانی که خط قرمزش حق مردم بود، را شناختند. همانی که امروز بی رسانه در #حصر است.
#رسانه_خاتمی_باشیم